4l9trf3m6q1hgkzpewu3.gif میرزا مأذون،شاعر قشقایی به روایت اشعار و اقوام وی
سپیدار
درباره وبلاگ


با سلام مدیریت این وبسایت در نظر دارند تا محیطی را برای نشر نوشته های نویسندگان قشقایی ایجاد نمایند تا این قشر زحمت کش نیز مکانی را برای انتشار نوشته های خود داشته باشند . در این راستا از تمام نویسندگان قشقایی زبان دعوت می شود تا نوشته های خود را برای ما ارسال نمایند تا ما آنها را بر روی وبسایت قرار دهیم. در ضمن لازم به ذکر است که از تمام دوستان درخواست می شود تا جدید ترین اخبار را نیز به ما اطلاع دهند تا جامعه ی ترک زبانان قشقایی را در جریان آن قرار دهیم . راه های ارتباط با ما : ایمیل ها : www.gharavi90@yahoo.com
نويسندگان

اگر بخواهیم در میان شعرای قشقایی یکی از بزرگترین و خیال پردازترین و در عین حال صمیمی ترین آنها را برگزینیم، او کسی جز سید محمد ابراهیم فرزند سید علیرضا متخلص به مأذون متولد 1246 ه.ق نیست. آباء و اجداد این شاعر بزرگوار که وابسته به سادات موسوی و از اولاد امام زاده یحیی و از نوادگان امام موسی کاظم بودند که روستای شیخ هابیل از نواحی بهبهان به سال 1163 ه.ق مهاجرت کرده و در میان ایلات و بلوکات فارس و چهار محال مسکن می گزینند. مأذون در این باره می گوید :

                       

                         مأذون قشقایی تفصیلی چو خدور              آتاسی سادات کهگیلولی دیر

                         آناسی قشقایی قادرلی مشهور               منزلی شیراز دور، اصلی شیخ هابیل


ترجمه :«تفصیل مأذون در (میان ) قشقایی زیاد و پدرش از سادات کهکیلویه است. مادرش از طایفه مشهور قادر لوی ایل قشقایی است؛ منزلش در شیراز و اصل وی شیخ هابیلی است.»


اوج شاعری مأذون در عصر ناصرالدین شاه و حتی مرگ شاعر با حادثه قتل ناصرالدین شاه (1313 ه.ق )مقارن است. این شاعر در بین شاعران قشقایی یگانه فردی است که در شعر و شاعری درخشیده و درحقیقت واسطه العقد شعرای ترک زبان قشقایی است. و مسلم است ظهور چنین شاعری در جامعه بسته ایلی که حتی تلقی آنها از وطن به مسیر کوچ محدود می شده مایه شگفتی است و اندکی بعد از مأذون این ارتباط فرهنگی و شعر و شاعری در ایل تا عصر معاصر قطع می شود .

ادامه در ادامه مطلب....



ادامه مطلب ...

شعر زیبای مــن حیـرانـام

شاعر:محسن رجایی پناه

 

 

من حیرانام چرخ فلک اَلیندن

ازل گؤندن خلقی دردَه سالان‌دیر

بیرین گؤررَنگ اوزاق سالوب ائلیندن

بیرین غمخوار اِدیب اوتا یانان‌دیر

***

بو دؤنیادا هر کیم گؤردؤم بیر حالدا

هِچ گؤرمَه‌دیم کج‌خیالی دؤز یولدا

نؤچه عاشق هنوز گؤزی گؤی خالدا

قوجا عارف شیلال بویی کمان‌دیر

***

هر کیمی که دلبر یوخو، دل یوخو

باغچادیر کی خار واری‌دیر، گؤل یوخو

کیمسه‌ای کی خوشلوق اونا یول یوخو

یاتان بختی هر دیارا گمان‌دیر

***

بیرین گؤررَنگ بختی‌یاردیر کامگار

هر دم اونونگ عیش و نوشی برقرار

بیزَه بهره آغساق اِشَک طلبکار

اوندان سورا یامان آرواد طوفان‌دیر

***

مظلوم چکَر رنج و محنت انتظار

ظالم تاپار خلق مالی‌نان اعتبار

ناکس بولور نیرنگ‌اینن اقتدار

دؤز یولونان سلطان اولماق یالان‌دیر

***

محسن دییَر شیرین عمرؤنگ باش اولور

نازبالیشینگ بیردن اینچه داش اولور

یاخچی یامان راز و رمزینگ فاش اولور

غافل اولمادؤنیا خواب گران‌دیر


محسن رجایی پناه

 

برگرفته از کتاب شعر آی سودا هست

اقای رجایی پناه قرخلو دانش اموخته تعلیمات عشایر

مشاهیر قرن سیزدهم

در این پست به معرفی مشاهیر ایل قشقایی پرداختم که این افراد مربوط به قرن

سیزدهم هستند

اما اگه بخوایم از مشهورترین فرد ایل قشقایی در قرن دوازدهم نام ببریم کسی

نیست جز جانی خان قشقایی که وی اولین ایلخان و سر سلسله

ایلخانان قشقایی بودند



ادامه مطلب ...

 

تفرقه جیران لار داها گل اولماز

سر گل ورولوب بیربیره بولماز

گزرم چللره گزمه گلمز

بیزیم جیران هانسی چوله دوشبدر

.

براستی

 ان ایلی که دختران سیه زلف

 و مردان جسورش سکوت دلربای

دامنه های پر مهر زاگرس را در هم

میشکست و غرش برنوهاو شیهه

اسبهای بیرق دم و سم فولادیش

عطر بلهروکیکم جاشیرش هر

دیوانه ای را رام میکرد به چه گناهی

به افسانه ها

پیوست

 

ایل قشقایی از شش شاخه : دره شوری ، شش بلوکی ، کشکولی بزرگ ، کشکولی کوچک ، عمله و فارسیمدان ، تشکیل گردیده است ولی در ساختمان ایلی هریک از شاخه های مزبور را اصطلاحا " طایفه " می نامند

دره شوری ، یکی از طوایف نیرومند و مشهور ایل قشقایی است که طبق آخرین آمار دولتی ( ۱۳۶۰ ) دارای ۶۴ تیره و ۵۱۶۹ خانوار (۲۷۳۹۶ نفر) بوده است .

تعدادی از مردم این طایفه " تخته قاپو" گردیده و بقیه هم در حال " اِسکان" میباشند . امرار معاش آنان از گله داری و زراعت غلات است . منطقه سردسیر آنان پیرامون سمیرم ، دردشت ، خسروشیرین،سولیجان ، سمیرم علیا ، قورتپه ، سیاه وکلک سمیرم و کرمآباد است .

گرمسیرشان دوگنبدان ، حسین آباد ، سر مشهد ، جَرِه ، خِشت ، باشت و بابوئی ، مَمَسَنی ، گوراِسپید ، هفت دشت ماهور ، کوهمره توران ، کوه براق ، بشارگان ، کوه سرخ ، پیرامون کازرون ، هفت دشت ، پیر سرخ باشت ، کوه سیاه و قره دشت براق است .

مهمترین تیره های این طایفه عبارتند از : قرخلو، کیخایی ، خانی ، جانبازلو ، شبانکاره ، بهرام کیخایی ، چهار پنجه ، ایمانلو ، چهار پنجه نره ای


 

۱-قاشقایی سؤزلوگو، فرهنگ لغات واصطلاحات ترکی قشقایی ــمؤلف:اسدالله مردانی رحیمی(رحیملی(

2. زبان ترکی قشــــــــــــــــقایی وشیوه نگارش آن ــ نویسنده:اسـدالله مردانی رحیمی
3. خود آموز زبان ترکی قشقایی ومبانی دستور آن ــ نویسنده:اسدالله مردانی رحیمی
4. آتالار سؤزو (ضرب المثلهای ترکی قشـــــــقایی) ـ مؤلــــــف:اسـدالله مردانی رحیمی
5. آساناکلار(ترانه های ترکی قشــــــــــــــــــــقایی) ـ مؤلـــــف: اسـدالله مردانی رحیمی
6. تاریخ مبارزات مردم ایل قشـــــــــــــــــــــــــــقایی ـ نویسنده:دکتر منوچهر کیانی
7. پرچمــــــــــــــــدارحمـــــــــــــــــــــــــــــاسه جنوب ـ نویسنده:دکتر منوچهر کیانی
8. نگاهی به ایل قشـــــــــــقایی بعداز شهریور۱۳۲۰ـ نویسنده:دکتر منوچهر کیانی
۹ -نگاهی به زندگانی جاج موسی خان کشکولی :نویسنده عوض الله صفری کشکولی
۱۰جغرافیای کوچ نشینی ایران با تاکید به ایل قشقایی :نویسنده دکتر رضا مستوفی المماکی
مصدق و عشایر :نویسنده سید حامد اکبری
١. سیــــــــــــــــــــــــــــــــــه چــــــــــــــــــــــــادرهــــا ـ نویسنده:دکتر منوچهر کیانی
2. گــــــــــــرایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی ـ نویسنده:دکتر منوچهر کیانی
3. افســـــــانه ها وقصه های ایل قشــــــــــــــــقایی ـ نویسنده:دکتر منوچهر کیانی
4. کوچ با عشـــــــــق شقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــایق ـ نویسنده:دکتر منوچهر کیانی
5. بخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارای مــن ایل مــن ـ نویسنده:محمد بهمن بیــگی
6. بـــه اجــــــــــــــــــــــــــــــاقـت قســــــــــــــــــــــــم ـ نویسنده:محمد بهمن بیــگی
7. عرف و عـــــــادت درعشــــــــــــــــــایر فــــــــــارس ـ نویسنده:محمد بهمن بیــگی
8. طــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلای شـــــــــهامــت ـ نویسنده:محمد بهمن بیـــگی
9. اگــــــــــر قـــــــــــــــــره قـــــــــــــــــــــــــــــــاج نبود ـ نویسنده:محمد بهمن بیـــگی
10. سالهای بحران ــ خاطرات روزانه محمدناصرصولت قشقایی،به تصحیح نصرالله حدادی
11. یادمانده ها«خاطرات محمد حسین قشقایی»
12. سپیده دم در ایران ــ نویسنده:شولتسه ـ هولتس«جاسوس آلمان در جنگ جهانی»ترجمه:مهرداد اهری
13. شهسواران کوهســــار«سفرنامه ی نواحی جنوب ایران وایل قشقایی»نوشته:ماری ترز ـ ترجمه:محمد شهبا
14. سرگذشت من در جنگ بین الملل دوم ـ استامبو ل ـ برلین ـ شیراز ــ نوشته:مهندس هومان فرزاد
15. تاریخ وقایع عشایری فارس ــ نویسنده:مظفر قهرمانی
16. کوچ نشینان قشقایی فارس (پییر ابرلینگ ـ فرهاد طیبی پور)
17. ایلات وعشایر(مسائل ایران وخاور میانه)
18. کوچ نشینی در ایران ــ نویسنده:سکندر امان اللهی
19. ایل قشقایی در جنگ جهانی اول ــ نویسنده:ناصر ایرجی
20. واسموس در میان دلاوران تنگستان وقشقایی ــ نویسنده:ناصر نجمی
21. تولدی در آتش ــ نویسنده:عوض الله صفری کشکولی
22. مهاجرت اسکان عشایرــ تالیف:دکتر مهدی قرخلو
23. نگاهی به تاریخ وفرهنگ ایلات ـ شش بلوکی و رحیملی قشقایی ـ نویسنده:الله داد بهرامیان
24. عشایر فارس ــ مؤلف: ژـ دومورینی ــ مترجم:دکتر جلال الدین رفیع فر
25. فراز ونشیب ــ نویسنده: کیامرث کیانی
26. نقش کلانتران وکدخدایان درمدیریت شهر و روستا ــ نوشته:لطف الله احتشامی
27. ظلمت ـــ نویسنده: داوود حسن آقایی
28. اگر مادر نمی مرد (مجموعه ی داستان) ــ نویسنده:محمود کاویانی
29. عشایر تنها ومدیر الفبا ــ نوشته:عبدالحسین سبحان پور
30. محمد بهمن بیگی مدیر کل افسانه ای ـ گردآوری و پژوهش:امرالله یوسفی
31. قشقایی شعری (آثار شعرای قشقایی) ــ گرد آورنده: زنده یاد شهباز شهبازی
32. غزلسرایان قشقایی ــ گرد آورنده:منوچهر هنر ور
33. یار پاغ(اشعارطنز ترکی قشقایی) ــ تیمور گردانی
34. نغمه های ایل قشقایی(اشعارشعرای قشقایی) ــ گرد آورنده: زنده یاد نوذر دانشور قشقایی
35. ارمغان ایل قشقایی ــ مجموعه شعر علی اکبر حسنی طیبی
36. گؤروش دنا داغیندان(شعر در وصف کوه دنا) ــ منصور شاه محمدی
37. آی سودا ـــ مجموعه ی شعر محسن رجایی پناه(قرخلو)
38. سیری در بوستان قشقایی (گزیده اشعار مأذون) ــ نوشته :محمد نادری دره شوری
39. سایه ای از آفتاب(۱)یادمان میرزا مأذون قشقایی ــ نوشته:محسن احمدی
40. سایه ای از آفتاب (۲)دیوان میرزا مأذون قشقایی ــ نوشته:ناصر ایرجی
41. آللینجاق اولدوزو ــ نویسنده:فتانه مرادی
42. گلنار(داستان کوتاه) ــ نوشته:گودرز جمشیدی
43. قصه های کهن طنزهای نو ــ نویسنده:غلامرضا توکلی
44. فارس وجنگ بین الملل ـ نویسنده: محمدحسین رکن زاده آدمیت
45. شورش عشایر فارس ـ نویسنده:کاوه بیات
46. قشقایی در گذر تاریخ ـ ـنویسنده: امرالله یوسفی
47. قشقایی و مبارزات مردم جنوب ـ غلامرضا میرزایی دره شوری
48. زندگانی حکیم جهانگیر خان قشقایی ـ مؤلف:مهدی قرقانی
49. سر دلبران (مجموعه مقالات در دومین کنگره بین المللی حکیم جهانگیر خان قشقایی(
50. کوچ ـ نویسنده:فریدون فرهنگ دره شوری
51. مقدمه ای برشناخت ایلات وعشایر ـ نویسنده:عبدالله شهبازی
52. نهضت جنوب (فارس ـ قشقایی وغائله آذربایجان) ـ نویسنده:منصور نصیری طیبی
53. پیوستگی قومی وتاریخی اغوز ـ ایلهای قشقایی ـ نویسنده:حسین جدی (بایات(
54. سرنوشت ناتمام دیوان یوسف علی بیگ قشقایی ـ ناصر ایرجی
55. آموزش وپرورش در عشایر ایران ـ نویسنده:علی سهرابی
56. شبهای ایل ـ نویسنده:سهراب حاتمی بهمن بیگلو
57. شیرم را حلالت نمی کنم ـ نویسنده:تیمور گردانی
58. ورزش وبازی در ایل قشقایی ـ نویسنده:امرالله یوسفی
59. قاشقایی لوحه لری (شعر مجموعه سی) ـ حسین دوزگون
60. بلندای عشق (مجموعه شعر) ـ کوروش ایمانی ایمانلو
61. تاریخ اجتماعی وسیاسی ایل بزرگ قشقایی ـ نویسنده: نوروز درداری(فولادی)
62. نسیم کوهساران قشقایی ـ نوذر دانشور
63. اوزاق یول ـ شعر توپلوسی ـ ارسلان میرزایی
64. ائل سؤزو(سخن ایل) فصلنامه پژوهشی ،فرهنگی،هنری،سیاسی ـ دکتر منوچهر کیانی
65. صولت(نشریه علمی،فرهنگی،اجتماعی دانشجویان وفارغ التحصیلان قشقایی مقیم تهران(
66. مأذون (نشریه دانشجویی فرهنگی،اجتماعی دانشگاه تهران) ـ ناصر محمدی ـ محسن غدیریان فر
67. اویان(گاهنامه فرهنگی،اجتماعی دانشجویان دانشگاه اهواز ) ـ هومان عسگری
68. آغور ایل(نشریه دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی کازرون)
69. آیایدون(نشریه فرهنگی،تاریخی ،اجتماعی دانشجویان قشقایی خلیج فارس) ـ فرید شیخی
70. یاغیش(نشریه داخلی جمعیت جوانان قشقایی(
71. مارال (نشریه فرهنگی،اجتماعی دانشگاه پیام نور شهرضا(
72. قره قاج (نشریه جمعیت دانشجویان قشقایی دانشگاه پیام نور ممسنی(
73. فصلنامه های عشایری (ذخایر انقلاب) ـ سازمان امور عشایر ایران
74. نامه نور
٧۵. کتاب از بلو تا ایالت فارس : نوشته امید مصطفوی
٧۶. قشقایی ها و مبارزات مردم جنوب غلامرضا میرزایی
فصلنامه درنا
فصلنامه گین آچما

 

ایل قشقایی ، یکی از بزرگترین ایلات ایران در همسایگی ایلات خمسه در استان فارس سکونت دارند سواحل جنوبی استان به شکل حاشیه ای به طول حدود 250 کیلومتر و عرض 30 تا بیش از 50 کیلومتر قلمرو گرمسیری (قشلاق) آنهاست قلمرو سردسیری ( ییلاق ) بیشتر در شمال استان و از نظر وسعت به مراتب کوچکتر از قلمرو گرمسیری و در حدود نصف آن است مناطق سردسیری بر خلاف قلمرو گرمسیری که همه یکپارچه و به هم متصل میباشند بیشتر پراکنده اند.

در محدوده فوق قشقایی ها و سکنه ایلات خمسه سکونت دارند . (3)

 

افرادی که در تاریخ ایل قشقایی مطالعاتی داشته اند نوشته اند که ایل قشقایی قبل از دوره صفویه از قفقازیه شمال ایران کنئنی نقل مکان دادند و سپس در زمان شاه عباس ( 998_1038) آنها را به فارس کوچاندند ، هر چند که طایفه فارسی مدان قبل از قشقایی ها در منطقه اقامت داشته اند و نامی از آنها برده شده (4) .

در کتاب باورد تا ابیورد به نقل از مجمع تواریخ آورده شده است که : جد بزرگ قشقایی ها را امیر( قاضی شاه لو قشقایی) میدانند و میگویند که نامبرده جمعی از ترکان قشقایی را بدور خود جمع نموده بر آنها ریاست میکرد ، فرزند زاده امیر قاضی به نام ( جانی آقا قشقایی ) بوده که از ساحب منسبان دربار شاه عباس محسوب میگردد . (5)

و (پیمان) در مطالعات خود درباره قشقایی ها آورده است : در زمان سلطان محمد غزنوی در سال 396 (ه ق ) گروهی از ایلات خلج در خراسان و حوالی مرو ساکن بوده اند ، بعدها به علت بد رفتاری لشکریان محمود گروهی از ترکان ( از جمله خلجها) به کرمان میروند و از آنجا به سبب تعقیب ماموران سلطان محمود به اصفهان و از آنجا به آذر بایجان میروند ، پس از آذربایجان به عراق آمده و به همراه عراقیها (ترکان ساکن دراین نواحی که مستقیما آمده بودند) اغلب اضطرارا به دامنه های جنوبی سلسله جبال زاگرس کوچ میکنند بدین ترتیب میتوان گفت اولین رسته های ترکان جنوب عراقیها و خلجها هستند که حدود یک هزار سال پیش از جیهون گذشته وارد ایران شدند و پس از نقل مکان و مهاجرت های متعدد به فارس آمدند و ایلات قشقایی ترک زبان را تشکیل دادند (6)

و نگارنده فارسنامه ناصری منشا طایفه اینانلو ها را که گروهی از آنان قشقایی هستند و بیشتر آن از خمسه های فارس هستند را از ترکستان میداند که با مغل به ایران آمدند .(7)

اما انچه مسلم و مبرهن است تیره های مختلف قشقایی به یکباره وارد فارس نشدند و بلکه دسته های مختلف آن به تدریج مهاجرت کرده اند و به هم پیوسته اند و نیرومند شده اند .(8)

در فارسنامه ناصری آمده است که در سال 1234 برای اولین بار قشقایی ها دارای ایلخان شدند و پیش از این ایل بیگی مرسوم بود (9) و اولین ایلخان همان جانی خان بود که بعدها فرزندش دختر والی فارس را به عقد خود در آورد (10)

کریستوفر ساکس د رکتاب خود آورده است که انگلیسی ها رسما از قوام الملک والی فارس خواستند که ایلخان قشقایی را تعویض نماید (11)

سردار عشایر قشقایی با روی کار آمدن رضا خان به نمایندگی شورای ملی رسید و به سال 1311 خورشیدی به همرا ه پسرش به زندان افکنده شد و به سال 1312 خورشیدی در زندان کشته شد (12)فارس و جنگ بین الملل جلد 2 ص 38

مورخان و سیاحانی که به دیدار این ایل آمده اند مطالبی در مورد این ایل نوشته اند که در مواردی اشتباه نموده اند ،

عبدا... شهبازی مورخ در مورد قسمتهایی از کتاب :

پيير ابرلينگ، کوچنشينان قشقايي فارس، ترجمه فرهاد طيبيپور، تهران: شيرازه، چاپ اوّل، 1383،

( Pierre Oberling, The Qashqai Nomads of Fars, The Hague: Mouton, 1974)

میگوید:"متن انگليسي کتاب فوق را در سال 1354 خوانده و در همان زمان فصل حوادث پس از جنگ جهاني دوّم آن را به عنوان کار دانشجويي ترجمه کردم. کتاب غيردقيقي است و منابع آن بهطور عمده مصاحبه با برخي شخصيتهاي ايل قشقايي است که به اغراقگويي و عدم دقت و تعصبات خانوادگي شهرهاند.

با وجودي که ظاهراً مترجم محترم خود قشقايي است (بر اساس نام ايشان حدس ميزنم) ولي بيهيچ توضيح در زيرنويس برخي نوشتههاي غلط ابرلينگ را به فارسي برگردانده است. تصوّر ميکنم در اينگونه موارد بايد توضيحي با امضاي مترجم يا ناشر ترجمه فارسي در زيرنويس بر کتاب افزوده ميشد. مثلاً، ابرلينگ نام طايفه «قره چي» را «قره چاهي» نوشته و معني آن را «چاه تاريک». (ص 285) در زبان ترکي، «چي» به معني «رودخانه» است و «قره» به معني «سياه». بارتولد واژههاي «آق» (سفيد) و «قره» (سياه) در ترکي قديم را نوعي تأکيد بر بزرگي و اهميت ميداند و تصوّر من نيز همين است. بنابراين، مثلاً، «قره چي» در واقع به معني «رودخانه بزرگ» است نه «رودخانه سياه». همينطور است نامهاي «قرهقويونلو» و «آققويونلو» که در واقع به معني «صاحبان گوسفندان بسيار» است نه «صاحبان گوسفندان سياه» يا «صاحبان گوسفندان سفيد.» (متأسفانه کتابهاي بارتولد در دسترسم نيست که ارجاع بدهم.)

ابرلينگ اسامي طوايف قشقايي را به شرح زير بيان کرده است: عمله، دره شوري، فارسيمدان، کشکولي بزرگ، ششبلوکي، کشکولي کوچک، قره چاهي [قره چي]، صفي خاني، نمدي.

طوايف کشکولي بزرگ و کوچک و قره چي يکي هستند و ايل کشکولي نام دارند. طوايف کوچک و کمشمار صفي خاني و نمدي امروزه جزو ايل عمله هستند. ابرلينگ اشاره نکرده که ايل عمله، به معناي يکي از ايلات پنجگانه قشقايي، اتحاديهاي است از طوايف متعدد کوچک که در سالهاي پس از شهريور 1320 و دوران اقتدار ناصر خان و خسرو خان قشقايي منسجم شد و اطلاق نام «عمله» بر اين طوايف رسميت يافت. تا پيش از اين زمان، بزرگ- ايل قشقايي مشتمل بر ايلات پرشمار کشکولي، درهشوري، ششبلوکي و فارسيمدان بود و قريب به چهل طايفه کوچک. رساله خطي منتشرنشدهاي در دست است با عنوان «شرح حال ايلات قشقايي» که به دوران حکومت اکبر ميرزا صارم‎ الدوله بر فارس تعلق دارد و براي او نوشته شده؛ يعني قدمت آن به اواخر دوره احمد شاه ميرسد. در اين رساله، بهنقل از حمزه خان و پسرش ميرزا عبدالله خان کشکولي (مرحوم مهندس عبدالله کشکولي، متوفي بهار 1378)، اسامي و تعداد افراد 43 طايفه قشقايي و نام کلانتر هر طايفه ذکر شده است. طايفه عمله يکي از اين 43 طايفه است و طوايفي که پس از شهريور 1320 جزو ايل عمله بهشمار ميرفتند، و اين عنوان امروزه رايج شده است، به عنوان طوايف مستقل ذکر شدهاند. در رساله فوق درباره ايل عمله چنين آمده است: «نوکران ايلخاني، در تحتنظر خودشان، قشلاق خنج و افرز، ييلاق سميرم.» در جاي ديگر شمار طوايف قشقايي در زمان حکومت فرمانفرما، يعني سالهاي جنگ اوّل جهاني، ذکر شده و چنين آمده است: «طايفه عمله و نوکرباب که متعلق به خوانين است، خانوار يکهزار و هفتصد، سوار چهارصد، تفنگچي ششصد نفر.» طبق رساله فوق، در گذشته دور ايل قشقايي مشتمل بر 63 طايفه کوچک بوده که اسامي آنها نيز ذکر شده است.

مطالب رساله فوق مؤيد نظر اينجانب در کتاب مقدمهاي بر شناخت ايلات و عشاير (تهران: نشر ني، 1369) است که قشقايي را اتحاديهاي از ايلات و طوايف ترک زبان تعريف کرده بودم که بر اساس اقتدار خوانين بهتدريج انسجام يافته است. طوايف کوچک در طوايف بزرگ مستحيل شدند و اين فرايند به تشکيل چهار ايل بزرگ فارسيمدان، دره شوري، کشکولي و ششبلوکي انجاميد. در دوران اقتدار صولتالدوله، که رؤساي برخي از اين ايلات، مانند محمدعلي خان کشکولي، بسيار مقتدر و ثروتمند بودند و از او تمکين نميکردند، تلاش براي جذب طوايف کوچک به ايل عمله و پرتوان کردن بازوي نظامي ايلخاني آغاز شد. در سالهاي پس از شهريور 1320 نيز، که ناصر خان و خسرو خان قشقايي، براي مانور در مقابل حکومت مرکزي به نيروي نظامي پرشمار نياز داشتند، فرايند جذب طوايف کوچک به ايل عمله تداوم يافت و در نتيجه ساختار ايل قشقايي به پنج ايل بزرگ (عمله، فارسيمدان، دره شوري، ششبلوکي و کشکولي) تقسيم شد.

ابرلينگ مدعي است که به سران ايل قشقايي لقب «ايلخاني مملکت فارس» اعطا شده بود (ص 16). اين نيز اشتباه است. رؤساي ايل قشقايي بسته به نوع حکمي که از حکمران وقت فارس دريافت ميکردند ايلخان تمامي قشقايي، در مواردي ايلخان برخي از ايلات قشقايي و در مواردي ايلخان ايل قشقايي و ايل ديگر بودند. مثلاً، در سال 1310 ق.، يعني در اواخر حکومت ناصرالدينشاه، حاجي نصرالله خان قشقايي از سوي رکنالدوله (حاکم فارس) به عنوان ايلخان ايلات قشقايي و عرب منصوب شد و با اين سمت به جنگ با شورشيان ايلات بهارلو و عرب رفت. ولي در دوران متأخر قاجاريه سران ايلات کشکولي (محمدعلي خان و حيدرعلي خان) و دره شوري (اياز کيخا) مستقل از صولتالدوله (ايلخان) بودند و مستقيماً از حکمران فارس حکم ميگرفتند. در فارس ايلات و طوايف متعدد غير ترک زندگي ميکردند و «ايلخان قشقايي» رئيس ايلات و طوايف غير ترک ساکن فارس نبود هر چند در مواردي، بسته به نظر حکومت، دامنه اقتدار او ساير ايلات را نيز در برميگرفت. مثلاً، ايلات لر ممسني و کهگيلويه، طوايف کوهنشين کوهمره سُرخي و جروق، و ايلات خمسه بهطور سنتي تابع ايل قشقايي نبودند و رؤساي آنها مستقيماً از سوي حکومت فارس منصوب ميشدند. ولي در سالهاي پس از شهريور 1320 ناصر خان و خسرو خان قشقايي داعيه رياست تمامي ايلات و طوايف فارس، و در واقع حکومت بر کل منطقه فارس، را داشتند؛ به اين دليل در نزاع با عشاير غير قشقايي قرار گرفتند و کار به جايي کشيد که در 5 شهريور 1325 محمد خان ضرغامي، رئيس ايل باصري، را در شهر شيراز دستگير و مدتي او را زنداني کردند"(13)

3)صفی نژاد ، جواد : عشایر مرکزی ایران ،امیرکبیر ، چاپ دوم 1375

4)نامه نور: "ویژه نامه قشقایی ها " شماره 4 و 5 ص 57

5)از باورد تا ابیورد ، ص377(به نقل از مجمع التواریخ)

6) پیمان , حبیب ا...:توصیف و تحلیلی از ساختمان اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ایل قشقایی ، ص8و9

7)نیک خلق ، علی اکبر – عسگری نوری :زمینه جامعه شناسی عشایر ایران،ص 97(به نقل از فارسنامه ناصری)

8)همان ص98

9)صفی نژاد ، جواد : عشایر مرکزی ایران ،امیرکبیر ، چاپ دوم 1375، ص 60(به نقل از فارسنامه ناصری قسمت دوم ص 367)

10)همان ص60 و 61

11) ساکس کریستوفر ، فعالیتهای جاسوسی واسموس یا لارنس آلمانی ، ص 63 نیز: عشایر مرکزی ایران ص 61

12) صفی نژاد ، جواد : عشایر مرکزی ایران ،امیرکبیر ، چاپ دوم 1375، ص 61و ص 62(به نقل از :فارس و جنگ بین الملل)

13) یاداشتهای روزانه شهبازی عبدا...

 

 


قشقایی‌ها مردمانی سرخوش و دلشادند. به جشن، پا کوبی و رقص بسیار علاقمندند و از اندوه و سوگواری گریزان. در تمام سال تنها در ده روز آغاز محرم سوگواری می‌کنند. در جشن‌ها و عروسیها رقص چوبی (گروهی) زنان و مردان قشقائی بسیار زیبا و جالب است. در این جشن‌ها زنان و مردان هر یک دو دستمال در دست می‌گیرند و پیرامون یک دایره بزرگ می‌ایستند و با آهنگ کرنا و دهل دستمالها را تکان می‌دهند و با حرکات موزون پیش می‌روند در رقص «دَرْمَرو» یا چوب بازی نیز، مردان دوتا دو تا و به نوبت با چوبهای کوتاه و بلندی که در دست دارند به آهنگ ساز و دهل با یکدیگر می‌رقصند مبارزه می‌کنند. از این رقصها در مراسم عروسی قشقایی‌ها به تفصیل سخن خواهیم گفت.

قشقایی‌ها به نوشیدن چای علاقه بسیاری دارند و فرزندان خود را از کودکی به نوشیدن آن عادت می‌دهند. چای از خوراکهای عمومی قشقایی است. قشقایی‌ها به کشیدن قلیان بسیار علاقه‌مندند تنها مردان طایفه دره شوری به جای قلیان از چپق استفاده می‌کنند.

مردم ایل فرمان بر و مطیع دستور خانها هستند و هیچ قانونی را بالاتر از فرمان خان خود نمی‌دانند. هر گاه یکی از خانها یا کلانترها بمیرد مصیبتی در ایل و طایفه او برپا می‌شود. قشقائی‌ها در مرگ خان یا کلانتر، مانند عزیزان و فرزندان خود متأثر می‌شوند. گورستانهای قشقایی در سر راه کوچ ایل فرار گرفته تا هنگام کوچ بتوانند برای مردگان خود فاتحه‌ای بخوانند.

به سبب علاقه‌ای که به خانهای خود دارند برای آنها آرامگاههای باشکوه و استوار می‌سازند که سالیان متمادی پابرجا می‌ماند و هر سال هنگام کوچ قبر آنها را زیارت می‌نمایند.

در مراسم جشن و عروسی زنان و مردان قشقایی رقص بسیار زیبا و جالبی دارند

آرامگاه عده‌ای از سران ایل قشقایی بویژه خانهای طایفه کشکولی در دامنه با صفای شاهدای اردکان با سنگ و شیروانی به سبک مزار حافظ ساخته شده و نظر بیننده را به خود جلب می‌کند.

بیشتر قشقایی‌ها همانند دیگر اقوام ترک، دارای چشمانی ریز، گونه برجسته، موی مشکی و صورت گندوم گون اند. در میان طایفه فارسیمدان(ایمور) و دره شوری گروهی سفید پوست با موی زرد یا بور نیز دیده می‌شوند. زنان قشقایی هرگز آرایش نمی‌کنند. تنها فرق زنان با دختران «چتر زلف» زنهاست. هنگام عروسی برای آرایش عروس این چتر زلف را درست می‌کنند. مردان قشقایی همیشه صورت خود را می‌تراشند و به بلند کردن سبیل علاقه خاصی دارند.
 

 


بی آشیانه گشتم
خانه به خانه گشتم
بی تو همیشه با غم
شانه به شانه گشتم

عشق یگانه من
از تو نشانه من
بی تو نمک ندارد
شعر و ترانه من

سرزمین من
خسته خسته از جفایی
سرزمین من
بی سرود و بی صدایی
سرزمین من
دردمند بی دوایی
سرزمین من

سرزمین من
کی غم تو را سروده؟
سرزمین من
کی ره تو را گشوده؟
سرزمین من
کی به تو وفا نموده؟
سرزمین من

ماه و ستاره من
راه دوباره من
در همه جا نمیشه
بی تو گزاره من

گنج تو را ربودند
از از بهر عشرت خود
قلب تو را شکسته
هر که به نوبت خود

سرزمین من
خسته خسته از جفایی
سرزمین من
بی سرود و بی صدایی
سرزمین من
دردمند بی دوایی
سرزمین من

سرزمین من
مثل چشم این ستاره
سرزمین من
مثل دشت پر غباره
سرزمین من
مثل قلب داغداره
سرزمین من

دانلود

سال ها پیش طرح ازدواج محمدرضا پهلوی با هما بی بی، دختر ناصرخان قشقایی و چند سال بعد پیشنهاد وصلت خسرو قشقایی با فاطمه پهلوی که از جانب دربار مطرح شده بود با تمسخر قشقایی ها مسکوت ماند. قشقایی ها با تبار دیرینه ای که نسب آنها را به قرون دور و آق قویونلوها می برد ـ با توجه به فرهنگ اشرافی آن روزگار و غرور قومی خود ـ خانواده رضاشاه را خانواده ای بی اصل و نسب و به اصطلاح نوکیسه می دانستند و رضاخان را صراحتا به عنوان قاطرچی ارتش قاجار تحقیر می کردند. همچنین سال های پیش از کودتا و دوران اقامت خسروخان در تهران، چنانچه شایع بود صفات سه گانه شجاعت، سخاوت و زیبایی (چنانچه شولتسه هولتوس در کتاب سپیده دم در ایران می نویسد، از زیبایی و وجاهت او به وجد و حیرت آمده بود که از او به عنوان آشیل، قهرمان افسانه ای یونان یاد کرده بود)به علاوه محبوبیت فوق العاده وی نزد مصدق و ملیون که او را در پایتخت بر سر زبان ها انداخته بود، از اشرف دل برده و او را شیفته خود کرده بود. اما در برابر دلبستگی شدید اشرف، بی توجهی خان جوان این عشق را در دل اشرف به نفرت و کینه ای عمیق تبدیل کرد تا این نفرت را در کودتای 28 مرداد آشکار کند که روایات و البته شایعات زیادی از این باب در تهران و در ایل نقل محافل و مجالس بود.))
به هرحال چیزی که واضح و مبرهن است این است که قشقایی ها هیچ وقت رابطه ی خوبی با خانواده ی پهلوی نداشته اند. رابطه ی خانواده ی ایلخانی قشقایی با پهلوی ها به نوعی را بطه ی پدر کشتگی بوده (به علت مرگ صولت الدوله در زندان رضا شاه). اوج رویارویی قشقایی ها باحکومت پهلوی در جریان کودتای 28 مرداد و طرفداری قشقایی ها از مصدق ظاهر میشود. پس از حوادث 28 مرداد و مسلط شدن دوباره حکومت برادران قشقایی مجبور به ترک ایران شدند

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
پيوندها
  • کلبه تنهایی علی
  • ردیاب خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سپیدار و آدرس 3pdar.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 27
بازدید کل : 65458
تعداد مطالب : 22
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1